سه نظریه درباره طب اسلامی

سه نظریه درباره طب اسلامی وجود دارد که در این مقاله به این سه نظریه میپردازیم
الف) گروهی بر این عقیده اند که مجموعه تفکرات و نوشتارهای دانشمندان پس از اسلام در ایران را طب اسلامی بنامند و این جمعیت دانشمند، عمر تفکراتشان تا نیمه اول قرن چهاردهم ادامه دارد و اگر این تعریف را مصداق درست طب اسلامی بنامیم نگارنده بیش از هزار و دویست عنوان کتاب از این متفکران پیرامون طب شناسایی کرده و در یک کتاب شناسی گرد آورده است.
اگر از من (حکیم حسین خیراندیش) بپرسند که آیا این مجموعه تفکرات که نتایج درمانی نیز دربردارد طب اسلامی است، خواهم گفت : نه، چون علیرغم وجود بخش عمدهای از دستورات مذهب در لابلای روشهای تشخیص و تداوی و درمان علماء و حکماء و بهره گیری از امداد غیبی و معنوی و ساماندهی دستورات و رفتارهای ائمه دین به صورت رفتارهای درمانی یک روش درمان کاملاً مذهبی و اسلامی نیست و شالوده آن بر طب تجربی یونانی استوار است و از اعتقادات مذهبی و تجربیات مردمی و تتبعات و ابتکارات شخصی حکماء نیز برای تکمیل آن استفاده شده است.
ب) عقیده دومی وجود دارد که اسلام دین کامل است و برای زندگی انسان برنامه جامعی دارد و اگر مذهبی برای نجات انسان از عمق رذالت و خفت برنامهای دارد و میتواند او را تا اوج فلاح و سعادت برساند. پس یقیناً تحقق این برنامه روحی بدون وجود یک برنامه درمان جسمی میسر نیست و بر اساس این دیدگاه از همان پیامبران و امامانی که درمان روح را دادهاند درمان جسم را نیز چویا شدند.
بنابراین تعریف دیگری از طب اسلامی مطرح است و آن اینکه برآیند مجموعه دستورات مذهب مندرج در قرآن کریم و منابع احادیث و روایات که به صورت مستقیم از رابط وحی نقل شده و یا از ادیان پیامبران و ائمه علهیم السلام استفاده شده است و یا در رفتارها و اخلاق آنان مشاهده گردیده و برای ما نقل شده، طب اسلامی است و ساماندهی آن در قالب یک مجموعه و مکتب درمانی راهگشای بشریت در درمان بیماریهای جسم و روان خواهد بود.
ج) نظریه سومی نیز هست که میتوان گفت نظریه حاکم است و میگوید اساساً در اسلام طب وجود ندارد و درمان مبتنی بر تحقیق و تجربه است و اسلام مردمان را در این زمینه به خود واگذاشته است و برد علم را بیش از علم وحی میداند و تفکرات پیامبران را در بعد جسم موقوف به زمان ابلاغ رسالت آنان میپندارد و وسعت زمانی برای آن قائل نیستند، البته این گروه غالباً برای سایر تفکرات اسلام در بعد تربیت روح و روان و یا روابط اجتماعی و حقوق وی نیز قائل به تبعیت محض از دین نیستند. این اعتقاد موجب شده است تا نگاهی جامع از روی تحقیق و تفحص به دستورات اسلام افکنده نشده و از سر اعتقاد مورد بررسی قرار نگیرد و تفکرات و اندیشه طب اسلامی قالب و نظام نیافته و سامانی نداشته باشد و رهنمودهای نجات بخش اسلام بسان دُری ارزشمند و شفابخش در خرابههای جهل و فراموشی و عناد در گوشه کنارههای تاریخ دفن گردد. امید قطعی ما این است که نسل انقلاب اسلامی در دهه سوم به منابع معتبر روی آورد و دستورات مذهب در زمینه درمان را جمعآوری و سامان دهد و با بیان علم، آن را کاربردی سازد و با وضع قوانین مناسب و ایجاد بستر فرهنگی شایسته در رفتارهای اجتماعی مسلمانان جاری و ساری سازد و اینک فرصت را غنیمت شمرده و تصویری خلاصه و جامع از رفتارهای درمانی در طب اسلامی را تقدیم میداریم، باشد تا فرصتی پدید آید و تمامی نکات ظریف بحث به صورت مبسوط و مستدل هر کدام در قالب پژوهشی مستقل به جامعه علمی ارائه گردد.