آیا طب اسلامی علمی است یا خیر؟

آیا رفتارهای درمانی اسلامی علمی است ؟
این سوال که آیا درمان اسلامی علمی است یا خیر، ذهن بخش عظیمی از مردم را پُر کرده است و درک غیر واقعی از این حقیقت موجب انزوای ظالمانه آن از صحنه فرهنگ و اندیشه شده است و از این جهت برای تنویر فکر مخاطب سعی می شود تا این غبار از چهره منور احکام درمانی اسلامی زدوده شود. قبل از ارائه این توضیح لازم است تعریفی از علم ارائه گردد. اگر تعریفی گویا و جامع از علم را از مجموعه تعاریف موجود جویا شویم به این پاسخها خواهیم رسید.
الف) برآیند تفکرات بشر در طول تاریخ و تبلور تجربیات وی را علم گویند. بر اساس این تعریف ممکن است کاوش فکری و تلاش بشر منجر به کشف قانون قطعی حاکم بر روابط اجتماعی، نظام طبیعت، شالوده خلقت و روابط اجزاء ماده بشود و یا برعکس به لحاظ عدم توان استیلاء بر کلیت حاکم بر جهان به نکتهای توجه کرده و عمیق شود و دقت و تمرکز او بر یک نقطه، او را از توجه به روابط و ضوابط حاکم بر نظام کلان هر موجود و ارتباط آن با جهان هستی باز دارد و از فهم قوانین حاکم بر آن غافل بماند و علم با چنین تعریفی همیشه در حال تحول است که برخی این تحول را رشد مینامند. به نظر نگارنده (حکیم حسین خیراندیش) همه جا این تحول رشد آمیز نبوده و چه بسا سیری انحرافی و گاهی قهقرایی داشته است.
ب) تعریف دوم از علم تعریفی است که از منابع اسلامی استفاده میشود و بر اساس این تعریف علم نور است و خداوند آن نور را در قلوب کسانی قرار میدهد که میخواهد ( یا شایستگی دارند). << العلمُ نورُ یقذفُهُ الله فی قلوب من یشاء>> و گاهی به صورت قدرت تشخیص به کسانی داده میشود که خود نگهداری خداگونه داشته باشد ( و من یتق الله یجعل لکم فرقانا) و قطعاً ارکان اصلی علم در دست کسانی است که خداوند آنان را راسخون در علم شمرده است و آنان از پایداران و تیزبینان و حقیقتبینان این عالمند و بر اساس اتفاق آراء محدثین و مفسرین، این دسته جز ائمه اطهار علیهم السلام نیستند. علی ایحال راههای وصول به علم با تعریفی که گذشت منحصر به طرق ذیل است:
1) راه مستقیم بپیرایه و بیشائبه و بی تردید وحی که از سوی پرودرگار عالمیان به عنوان علم مطلق و به وسیله فرشته ویژه بر پیامبران و معصومین از غیر پیامبران مطالبی گفته میشود و یا حقیقتی برای آنان عیان میگردیده است که علم محض و بدون ضرورت تکمیل و تجدید نظر و ازلی و ابدی بوده و برای همیشه تاریخ نظریهای معتبر و ماندگار است.
2) از طریق الهام و اشراق خداوند به کسانی که دارای قلبی پاک و ضمیری روشن و نیکخواه هستند مطالبی میدهد که بر حسب گنجایش و وسعت خواست و نظر آنان رهگشای راهی از مسیر مورد نیاز زندگی است، چه کوتاه و چه بلند، چه جزیی و چه کلی، به هر حال این علم نیز علم محض و از مبداء علم مطلق است و نمیتوان گفت تکرار تجربیات بشر در تاریخ موجب ضرورت تجدیدنظر در این نوع از آگاهی خواهد شد.
3) علمی که به صورت غریزه و انجام رفتار ناخودآگاه خداوند در موجودات ذی حیات روی کره زمین به ودیعه نهاده است و به وسیله آن آگاهی، نیاز خود را تامین میکنند و خود را با سرد و گرم طبیعت سازگار میسازد و به حیات نسل خود ادامه میدهد و از خود دفاع میکند و برای خود لانه میسازد و در دل خاک برای زمستان خود توشه انبار میکند. این علم نیز قطعی و ماندگار است و چون از منبع علم مطلق دریافت شده است لازم به تکمیل و تجدیدنظر نیست. مار همیشه از پونه فرار میکند چون پونه یک گیاه ضد سم است.گربه همیشه از سنبل الطیب استفاده میکند و برای رفع دل درد و مُسکن، گربه قرن بیستم به دیکلوفناک روی نمیآورد و ببر با خوردن نروک مانع زایمان دردناک خود نمیشود و به قرص ضدبارداری اعتنا نمیکند.
بنابراین با تعریفی که از علم گذشت آن علمی همه سونگرتر و ژرف اندیشتر و کارسازتر است که با وحی و الهام ارتباط تنگاتنگتری داشته باشد و از سرچشمه الهام و اشراق بهرهمند و با قوانین طبیعی حاکم بر سرشت جهان و هستی و جهانیان منطبقتر باشد، در این صورت این علم مفید کارا، مشکلگشا، ساده و غیرقابل تجدیدنظر و منطبق با عقل و اندیشه و بیزبان و عوارض جانبی و موافق روح و روان و طبیعت جسم آدمی خواهد بود و اگر بخواهیم این تعریف را تطبیق دهیم فقط در مییابیم که منتسب به اسلام عزیز و مرتبط به پیامبران و ائمه علیه السلام است.